خوزتوریسم

رسانه تخصصی گردشگری و فرهنگی خوزستان

تصویر نویسنده خوزتوریسم

شوشتر میزبان سی و هفتمین دوره مسابقات زیبایی اسب اصیل عرب قهرمانی کشور

شوشتر میزبان سی و هفتمین دوره مسابقات زیبایی اسب اصیل عرب قهرمانی کشور

سی و هفتمین دوره مسابقات زیبایی اسب اصیل عرب قهرمانی کشور با حضور داوران بین المللی به میزبانی شوشتر برگزار شد.

در این دوره از مسابقات ۱۴۰ راس از باکیفیت‌ترین و زیباترین اسب‌های اصیل عرب کشور به مدت سه روز با یکدیگر به رقابت پرداختند

مسابقات با حضور داورانی از کشورهای اسپانیا، ایتالیا، بلژیک و ایران برگزار خواهد شد و در پایان رقابت ها، اسب‌های برتر توسط هیات داوران مشخص و از صاحبان آنها تجلیل به عمل آمد

این جشنواره با عنوان به صورت مشترک با عنوان جام کارمن شاپ و سلیمی پادشاه از تاریخ ۲۶ الی ۲۸ در مجاور قلعه تاریخی سلاسل شوشتر برگزار شد

بر اساس این گزارش اسب اصیل عرب یکی از نژادهای برتر این حیوان در جهان و متعلق به منطقه خاورمیانه است که به‌ دلیل شکل سر و دم بلندش متمایز از سایر اسب ها است.

در حال حاضر بیش از ۲۵ هزار راس اسب اصیل عرب در خوزستان وجود دارد.

استان خوزستان و کهن شهر باستانی شوشتر یکی از قطب‌های پرورش اسب اصیل عرب خالص ایرانی در کشور است به همین دلیل جشنواره کشوری اسب اصیل عرب همچون دوره های قبل به میزبانی این شهر برگزار شد.

عکس:محمد حسینی

تصویر نویسنده خوزتوریسم

جشنواره گل نرگس بهبهان از ظرفیت ملی و بین‌المللی برخوردار است

جشنواره گل نرگس بهبهان از ظرفیت ملی و بین‌المللی برخوردار است

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خوزستان با اشاره به اهمیت برگزاری جشنواره گل نرگس به صورت ملی و بین المللی گفت: توسعه صنعت گردشگری، جذب گردشگران و اشتغال‌زایی آثار و نتایج برگزاری مطلوب این جشنواره خواهد بود.

به‌ گزارش ایرنا محمد جوروند شنبه در نشست شورای اداری شهرستان بهبهان اظهار کرد: در حال حاضر این جشنواره گل نرگس به شکل محدود و در حد شهرستان برگزار می‌شود اما با توجه به نقش مهم این گل در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نگاه ما به آن باید از سطح شهرستان و استان فراتر برود.

وی در ادامه با تاکید بر اهمیت روستاهای گردشگری در ایجاد اشتغال و درآمدزایی افزود: روستاهای هدف گردشگری شهرستان بهبهان باید مورد توجه جدی قرار گیرند، در این زمینه برنامه‌ریزی شده تا معاونت گردشگری اقدامات لازم را انجام دهد و با فرمانداری شهرستان بهبهان همکاری لازم صورت گیرد.

مدیرکل میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خوزستان، تأسیس موزه بهبهان را مهم عنوان کرد و گفت: با توجه به اکتشافاتی که در این شهرستان شده و آثار به دست آمده‌ در حد یک موزه و حتی بیشتر است از این رو اداره کل میراث فرهنگی آمادگی همکاری در این زمینه را اعلام می‌کند.

وی بر ضرورت حفظ و احیای بافت تاریخی بهبهان تاکید و آثار تاریخی این شهرستان را نشان تاریخ، هویت و فرهنگ این سرزمین عنوان کرد.

جوروند در ادامه سخنان خود بر رفع مشکلات میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اشاره کرد و گفت: باید تلاش کنیم تا موضوعات مربوط به مردم را با درنظر گرفتن شرایط حفظ و احیای میراث‌فرهنگی رفع کنیم.

ساخت موزه بهبهان با مشارکت پالایشگاه بیدبلند

محمدطلا مظلومی، نماینده مردم بهبهان در مجلس شورای اسلامی نیز با بیان این‌که شهرستان بهبهان چند موضوع عمده دارد که ضروری است رفع شوند؛ به تأمین منابع مالی لازم برای تأسیس موزه در شهرستان بهبهان اشاره و تصریح کرد: توافقاتی در خصوص تأمین اعتبار ساخت و راه‌اندازی موزه بهبهان با مشارکت پالایشگاه بیدبلند انجام شده است که درنظر داریم تفاهم‌نامه آن تنظیم و باحضور وزیر میراث‌فرهنگی و اداره‌کل میراث استان، امضا شود.

فرماندار شهرستان بهبهان نیز در این نشست گفت: این شهرستان سابقه فرهنگی، تمدن و تاریخی بسیار کهنی دارد که به بیش از ۶ هزار سال برمی‌گردد و نمونه بارز آن چگاسفلی و محوطه تاریخی ارجان است. با توجه به یافته‌های باستان‌شناسی قدمت تاریخی و فرهنگی بهبهان برای همه واضح و مبرهن است.

سید ولی‌اله موسوی گفت: انتظار داریم اداره‌کل میراث فرهنگی در ایجاد خدمات گردشگری در روستاهای هدف گردشگری، رفع مشکلات قدمگاه امام‌رضا (ع) و محوطه‌های تاریخی ارجان و چگاسفلی همکاری لازم‌را داشته باشند.

پس از پایان این نشست، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی خوزستان، از آثار تاریخی و جاذبه‌های گردشگری بهبهان از جمله بافت تاریخی شهرستان، حمام بکان ارجان، نرگسزار، کاروانسرای خیرآباد، مقبره بشیر و نذیر، قنات‌های ارجان و منصوریه، پل ساسانی ارجان، قدم‌گاه امام‌رضا(ع) و بوم‌گردی قدم‌گاه بازدید کرد.

منبع : ایرنا

تصویر نویسنده خوزتوریسم

نیایشگاه باستانی چُغازَنبیل

نیایشگاه باستانی چُغازَنبیل

در اوايل سال ۱۹۳۵ میلادی نیروهای شركت نفت ايران و انگليس در بازديد هاي هوايي خود متوجه تپه اي عظيم میان دو حصار در نزديكي رودخانه دز شدند و وجود اين تپه را به اطلاع هيئت باستان شناسي فرانسوي كه در شوش مستقر بودند، رساندند. پس از آن يكي از زمين شناسان نيوزلندي اين شركت، به نام براون (Brown) بر بالاي تپه رفته که چندين آجر كتيبه دار توجه او را جلب كرد. پس از اين واقعه توجه باستان‌شناسان فرانسوي به اين محوطه معطوف مي شود. در ۲۱ فوريه ۱۹۳۵ اولين بازديد باستان شناسان از اين محوطه روي داد و دو نفر از اعضاي هيئت باستان شناسي فرانسوي به نام های ون در ميير (R. P. Van der Meer) و لوئيس لوبرتون (Louis Le Breton) براي بازديد به اين محوطه رفته و چندين قطعه آجر نوشته كه به نام پادشاه اونتاش گال یا اونتاش ناپیریشا اشاره كرده بود، به همراه خود به شوش آوردند. به اميد كسب اطلاعات بيشتر، دكتر اون والا (Dr. J. M. Unvala) همراه با چندين كارگر به چغازنبیل رفته، اطراف پشته را بررسی کرده و چندين آجر كتيبه دار ايلامي، يك قطعه از آجرهای كتيبه دار سامي، قطعاتي از يك پنل تزئيني كه نام اونتاش گال را نشان مي دهد، از سطح محوطه جمع مي نمايد

محوطه چغازنبیل در مختصات جغرافیایی 39 S 265895m E, 3544110m N در دشت خوزستان و در فاصله حدود 30 کیلومتری جنوبشرقی شهر شوش است. نام “چغازنبیل” از آن جهت انتخاب شده است که بلندترین و بارزترین بنای موجود در محوطه که زیگورات آن است، قبل از کاوش به صورت یک تپه بزرگ و مانند یک سبد برگشته دیده می‌شد. محوطه چغازنبیل در واقع یک شهر به جا مانده از دوره ایلام و به وسعت صد هکتار است.

ایلام نام تمدن باستانی است که از حدود ۲۹۰۰ پیش از میلاد تا ۶۴۶ پیش از میلاد در پهنه گسترده‌ای از غرب تا جنوب‌ غرب و جنوب ایران کشیده شده است. این تمدن متشکل از شاهک‌ نشینانی در دو نوع زیستگاه کاملا متفاوت یعنی ارتفاعات و دشت های جلگه‌ای زاگرس بوده است که در هر مقطع زمانی یکی از این خوانین یا شاهک‌ نشینان این مناطق به قدرت رسیده‌ اند. اغلب شاهان ایلام به خود لقب “شاه انشان و شوش“ داده‌اند. این دو شهر دو مرکز مهم ایلامیان، یکی در ارتفاعات (انشان) و دیگری در دشت‌ های جلگه‌ ای (شوش) است. باستان‌ شناسان تمدن ایلام را با توجه به وقایع سیاسی به سه دوره ایلام قدیم، ایلام میانه و ایلام جدید تقسیم می‌کنند. چغازنبیل در دوره ایلام میانه تاسیس شده است.

این شهر در زمان حیات به زبان ایلامی “ال- اونتاش“ و به زبان اکدی به “دور اونتاش“ شناخته می‌شده است. این شهر به دستور اونتاش ناپیریشا یکی از پادشاهان مقتدر عیلامی بنا شده ، به همین دلیل آن را ال اونتاش یعنی شهر یا قلعه اونتاش می‌خواندند. اوج رونق ساخت و ساز در شهر دوراونتاش در زمان بيست سال سلطنت اونتاش ناپيرشا یعنی از ۱۳۲۰ الی ۱۳۰۰ پیش از میلاد بوده است، اگرچه پس از مرگ وي از رونق شهر كاسته مي‌شود ولي همچنان ساخت و سازهايي غير سلطنتي و پرستش معابد در آن صورت گرفته است.

شهر اونتاش یک شهر سلطنتی و مذهبی است، از آن جهت سلطنتی که کاخ‌ های به جا مانده از آن مخصوص اشراف ایلامی ساخته شده است و از آن جهت مذهبی که دارای معابد مختلفی برای خدایان مختلف ایلامی است. اونتاش ناپیریشا در ساخت شهر دستور داده که برای هر دو دسته خدایان ایلامی مورد پرستش مردم ساکن در ارتفاعات و مردم ساکن در دشت‌ ها، معابدی برپا شود و معبد اصلی شهر که همان زیگورات شهر است، برای پرستش دو خدای اینشوشینک (مهم‌ترین خدای ساکنین دشت خوزستان) و نپیریشا (مهم‌ترین خدای ساکنین ارتفاعات) ساخته شده است، از اینرو بسیاری از باستان‌ شناسان معتقدند هدف اونتاش ناپیریشا در ساخت این شهر اتحاد بین مردم ساکن ارتفاعات و مردم ساکن دشت‌ بوده است.

شهر از سه حصار تو در تو ساخته شده است که در فاصله بین هر دو حصار، فضاهای تخصصی و ساخت و سازهای مخصوص به خود را دارد. آنچه تا کنون از کاوش‌های باستان‌ شناسی مشخص است، در بخشی از فاصله بین حصار بیرونی و حصار میانی، محله شاهی قرار دارد که کاخ‌ها و ورودی مجلل و معبد مخصوص به خود را دارد. در فاصله حصار میانی تا حصار درونی، محله تمنوس یا محوطه مقدس قرار دارد که معابدی برای خدایان مختلف برپا شده است. در حصار درونی نیز زیگورات به عنوان بلندترین و شاخص ترین بنای شهر ساخته شده است. در صحن زیگورات انواع اجزای معماری با جزئیات فراوان مانند سکوها و طاق‌ ها، آجرفرش‌ و معابد دیگر قرار دارند. سیستم دفع آب از سطح بناها و کل شهر از دیگر جلوه‌های نبوغ معماری و طراحی شهر است.

چغازنبیل در سال ۱۹۷۹ میلادی به عنوان نخستین اثر تاریخی از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو جای گرفت و معماری منحصر به فرد آن، در کنار زیگورات‌های کشف شده در میان رودان، برای باستان‌شناسان و علاقه‌مندان به تاریخ و میراث فرهنگی جهانی شناخته شده است. خاورشناسان چغازنبیل را قدیمی‌ترین ساختمان مذهبی شناخته شده در ایران می‌دانند.

عکس:مهدی مریزاد/برنا نیوز

منبع:سایت پایگاه میراث جهانی چغازنبیل محوطه تاریخی و موزه هفت تپه

تصویر نویسنده خوزتوریسم

خطر تخریب گورهای باستانی چگاسفلا

خطر تخریب گورهای باستانی چگاسفلا

خطر تخریب گورهای باستانی چگاسفلا؛ کشفی که تاریخ ایران را در کرانه‌های خلیج‌فارس بازنویسی کرد و به شش هزار سال قبل بازگرداند

هزاران شاهد شش‌هزارساله خلیج‌فارس در کام فاضلاب

سیدمحمد بهشتی: حفظ چگاسفلا ضرورت ملی و سیاسی است / سیدرضا صالحی امیری: اراده نظام حمایت از گردشگری دریامحور است

از هزاران گور شناسایی‌شده تنها ۱۰ گور در سال ۱۳۹۴ از دل خاک بیرون آمد که نه‌تنها جامعه باستان‌شناسی ایران را شگفت‌زده کرد، بلکه ثابت کرد ایرانیان از هزاران سال پیش ساکن کرانه‌های خلیج‌فارس بودند. از‌آن‌پس بود که این آثار نقش حیاتی و کلیدی در امر ملی و سیاسی پیدا کردند. باوجوداین، سال‌هاست این گورها به حال خود رها شده‌اند. تهدید جدید این‌بار از این قرار است: «احداث سیستم دفع فاضلاب در زیستگاه متعلق به این گورها، حذف بند خاکی برپاشده به‌منظور حفاظت از گورستان و بهسازی معابر روستا روی عرصه». اقداماتی که به‌گفته بسیاری از کارشناسان منجر به تخریب این سند باستانی منحصربه‌فرد می‌شود. جالب اینجاست که این اتفاق در حالی می‌افتد که مقامات عالی حکومتی ایران همواره بر اهمیت اثبات نام خلیج‌فارس تأکید کرده و آن را حق ملت ایران دانسته‌اند. ملت ایران هم همواره با میلیون‌ها امضا اعلام کرده‌اند؛ خواستار حفاظت از حقانیت ایرانیان بر خلیج‌‌فارس هستند. اما چرا متولیان امر برای نجات این سرمایه فرهنگی، ملی و سیاسی اقدامی جدی و اساسی انجام نمی‌دهند؟

«سیدمحمد بهشتی»، عضو شورای‌عالی میراث فرهنگی و گردشگری درباره تعلل مسئولان به‌بهانه تعارض منافع در موضوع چگاسفلا به «پیام ما» می‌گوید: «اگر ما اهمیت موضوع را متوجه شویم، اصلاً تعارض منافع معنا پیدا نمی‌شود. اینهایی که درباره تعارض منافع می‌گویند، اصلاً موضوع را نفهمیده‌اند. اهمیت این محوطه در سطح مدیریت کلان کشور مطرح است. آن‌هم نه‌فقط برای افتخار به گذشته بلکه برای نیاز و اهمیتی که برای مسائل روز سیاسی کشور دارد.» رئیس سابق سازمان میراث‌فرهنگی ادامه می‌دهد: «کارهایی که توسط آقای مقدم در آن منطقه انجام شد، نشان می‌دهد سابقه زیست ما در کرانه‌های خلیج‌فارس شش‌هزارساله است. ما می‌گوییم این خلیج، خلیج «فارس» است. از شش هزار سال پیش خلیج‌فارس است. اهمیت سیاسی دارد، پس باید به آن پرداخت.» به‌زودی هم رئیس‌جمهور در راستای اهداف توسعه دریامحور می‌خواهد به خوزستان سفر کند. از سوی دیگر وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی بارها عنوان کرده: «اراده نظام حمایت از گردشگری دریامحور است.» پس چگونه است که یکی از مهمترین طرح‌های گردشگری به محوریت چگاسفلا همواره نادیده گرفته شده و سال‌هاست که روی میزهای وزارتخانه خاک خورده و می‌خورد؟

راه نجات مردم روستا و اسناد خلیج‌فارس روی هوا!

«عباس مقدم»، باستان‌شناس پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، وقتی موفق به کشف چگاسفلا شد، هرگز فکر نمی‌کرد روزی کابوس گورهای شش‌هزارساله‌ای که ثابت می‌کند ایرانیان هزاران سال است در کرانه‌ها و پس‌کرانه‌های خلیج‌فارس زندگی می‌کنند، فرابرسد و یافته‌های بی‌شماری که به‌طور متقن دست رد می‌زد به ادعاهای اخیر کشورهای عربی در زمینه نام خلیج‌فارس در آستانه ویرانی قرار بگیرد. چگاسفلا سال‌هاست که وارد لابیرنت پیچیده‌ای شده است. مدیران میراث‌ خوزستان به‌جای حفاظت از محوطه تاریخی مدعی ایجاد رفاه برای جامعه محلی شده‌اند؛ اگرچه برای همین ایجاد رفاه هم حاضر نیستند اقدامات بنیادین انجام دهند. چراکه از همان آغاز کشفیات، به‌جای پیگیری جابه‌جایی روستای روی عرصه این محوطه دست به اقدامات دیگری زده‌اند. حتی در سال ۱۳۹۹ معاون اول رئیس‌جمهوری در نامه‌ای با قید فوریت خواستار جا‌به‌جایی این روستا شد. دلیل این فوریت برای آن بود که هم مردم روستا در رفاه باشند و هم این سند حیاتی هویت‌ساز حفظ شود. اما عجیب است که پنج سال از ابلاغ این فوریت گذشته و این طرح به نتیجه نرسیده است. چرا؟ این سؤالی است که از مسئولان وزارتخانه میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی پرسیدیم.

علیرضا ایزدی: در جریان نیستم

به سراغ مدیرکل ثبت و حفظ آثار کشور رفتیم و از او پرسیدیم در چند سال گذشته چه مکاتبات و اقداماتی برای پیگیری این جابه‌جایی انجام شده است تا مشکل مردم روستای چگاسفلا حل شود. «علیرضا ایزدی» می‌گوید: «من اصلاً در جریان مسائل آنجا نیستم و نمی‌دانم وقتی استاندار جدید آمده طرح جابه‌جایی روستا مطرح شده است یا نه؟» او در پاسخ به اینکه شما شرایط را در چگاسفلا چگونه می‌بینید، عنوان می‌کند: «ما در زمینه این محوطه تاریخی کوتاهی نمی‌کنیم، اما مظلومیت مردم را باید در نظر گرفت. باید دید که در سنوات گذشته چه کارهایی انجام شده است. مسئله این است که باید بنیاد مسکن بیایید پای کار.» او در پاسخ به این مسئله که شما چه اقداماتی برای پای کار آمدن بنیاد مسکن انجام دادید؟ و چه مکاتباتی را تا امروز با ارگان‌ها و نهادهای مربوطه انجام داده‌اید؟» می‌گوید: «من در جریان جزئیات این امور نیستم. بروید از آقای پورعلی سؤال کنید.»

مصطفی پورعلی: جابه‌جایی امری شدنی‌ است

همین سؤال را از «مصطفی پورعلی»، مدیرکل امور پایگاه‌های میراث ملی و جهانی، پرسیدیم. او می‌گوید: «محوطه چگاسفلا محوطه‌ای بسیار مهم و باارزش هم برای توسعه گردشگری منطقه است و هم می‌تواند حائز شرایط ثبت جهانی باشد. این اثر در فهرست موقت میراث جهانی نیز قرار دارد.» او ادامه می‌دهد: «متأسفانه همکاری خوبی در جهت رفع موانع ثبت جهانی این اثر از سوی مقامات محلی دیده نمی‌شود. توصیه من خدمت عزیزان در منطقه، توجه به چشم‌انداز ثبت جهانی این اثر است و نقشی که این امر می‌تواند برای توسعه پایدار منطقه ایفا کند. موضوع جابه‌جایی و اعطای اراضی معوض به ساکنین این محوطه امری شدنی است. پهنه‌ای برای اراضی معوض از سوی کارشناسان میراث پیشنهاد شده است، اما ظاهرا اختلاف‌نظرهایی راجع به مکان پیشنهادی است. وزارت آمادگی دارد هر محدوده‌ای که مقامات محلی پیشنهاد دارند را مورد پیگیری قرار دهد. نکته مهم این است که همه باید دست به دست هم بدهیم و کمک کنیم تا مشکلات این محوطه مهم با موقعیت خاص رفع شود.»

او تأکید می‌کند: «چگاسفلا فاصله نزدیکی به خلیج‌فارس دارد. به‌‌هرحال باید همه تلاش کنیم مشکلات ساکنین حل شود و از سویی این محوطه به جایگاه مهم خود در مقیاس جهانی برسد. منطقه بهبهان دارای محوطه‌های بسیار ارزشمند و ظرفیت‌های بسیار بالایی است. عزیزان در فرمانداری شهرستان و نماینده محترم مردم منطقه در مجلس شورای اسلامی می‌توانند نقش بسیار مهمی در جهت رفع موانع بردارند که الحمدالله در این راستا گفت‌وگوها شروع شده است؛ باید تلاش کنیم دیدگاه‌ها نزدیک بشود.»

سؤال این است که چرا دیدگاه‌ها به‌هم نزدیک نمی‌شود؟ یکی از مسئولان مستقیم برای پیگیری این مسئله در سال‌های گذشته «محمدحسین ارسطوزاده»، مدیر میراث‌فرهنگی خوزستان، بود که در هنگام نوشتن این گزارش تودیع شد. جواب او این بود: «یک سال پیش نامه‌ای درخصوص جابه‌جایی روستا فرستاده شده بود، اما به نتیجه نرسید.» او در پاسخ به این سؤال که شما در یک سال گذشته چه اقداماتی انجام دادید تا پرونده دوباره به جریان بیفتد؟ پاسخ نمی‌دهد. در ادامه پرسیدیم: «چطور وقتی پیگیری نکردید، انتظار دارید یک طرحی به نتیجه برسد؟» باز هم به این سؤال پاسخی داده نمی‌شود. آیا قرار است که این مسئله را پیگیری کنید؟ او باز هم جوابی نمی‌دهد. این درحالی‌است که براساس آخرین شنیده‌ها صالحی امیری دستور جابه‌جایی روستایی روی محوطه بازگیر در مینودشت را صادر کرده است. بسیاری از کارشناسان امیدوارند این اتفاق برای چگاسفلا هم بیفتد. اما ارسطوزاده آن را ایدئالی می‌داند که معلوم نیست اجرایی شود. بنابراین، نباید برآوردن نیازهای روستای فعلی را متوقف کرد.

وقتی‌که ایده جابه‌جایی به احداث سیستم فاضلاب ختم شد

ارسطوزاده از مشکلاتی می‌گوید که در خوزستان روزانه با صدها محوطه و اثر تاریخی دست‌وپنجه نرم می‌کند: «به‌نظر من چگاسفلا موضوعات پیچیده‌ای دارد. در این روستا نیازمندی‌هایی وجود دارد مانند بسیاری از روستاهای دیگر و لازم است به آنها پاسخ داده شود.» مسئله اینجاست که او بیش از میراث‌فرهنگی نگران امور دیگری است و نظرش این است: «این مردم محلی نگهبانان واقعی آثار هستند. طبق آمار و مستندات همیشه از آثار حفاظت کردند. کمترین تعرض و حفاری غیرمجاز را ما در این محوطه داریم.» این درحالی‌است که حفاظت از آثار میراث فرهنگی وظیفه ذاتی میراث‌فرهنگی است. او ادامه می‌دهد: «من کارشناس ۲۵ساله میراث‌فرهنگی هستم. در تمام دنیا حتی سختگیرانه‌ترین ضوابط در میراث جهانی نقش‌آفرینی مردم محلی است تا در کنار یک اثر تاریخی احساس رضایتمندی کنند. من هیچ ابایی ندارم که این موضوعات را بگویم حتی اگر مخالف با نظر صاحبنظران باشد. من به‌عنوان کارشناس محلی اینها را می‌گویم. به‌نفع اثر است که نیازمندی‌های مردم محلی در حدی که روند حفاظت و تداوم حیات اثر شود، تأمین شود.»

دهیار روستای چگاسفلا: قرار بود اینجا پایگاه میراث فرهنگی شود، ساماندهی شود. وقتی باستان‌شناسان آمدند، گفتند اینجا بهشت روی زمین می‌شود. کدام‌یک از این اتفاق‌ها افتاده است؟

این درحالی‌است که دهیار روستای چگاسفلا می‌گوید: «قرار بود اینجا پایگاه میراث فرهنگی شود، ساماندهی شود. وقتی باستان‌شناسان آمدند، گفتند اینجا بهشت روی زمین می‌شود. کدام‌یک از این اتفاق‌ها افتاده است؟» همین سؤال را از ارسطوزاده پرسیدیم؟ چرا تاکنون ساختمان پایگاه پژوهشی و سایت موزه برای این محوطه راه‌اندازی نشده تا مردم امیدوار به آینده گردشگری این محوطه شوند؟ ارسطوزاده می‌گوید: «بله همین مردم در کاوش‌ها بسیار به باستان‌شناسان کمک کردند و میزبانان اصلی این پروژه بودند و حسن نیت داشتند.» اما نمی‌گوید که چرا تا امروز اداره میراث‌فرهنگی خوزستان به وظایف خود عمل نکرده است.

او در ادامه می‌گوید: «سال‌هاست که فاضلاب آنها درگیر است و در راستای بهداشت و البته با رعایت کامل قوانین حفاظت اثر بهتر است که این کار را انجام دهیم. در معابر هم برای جلوگیری از گل‌ولای، شرایط مناسب را ایجاد می‌کنیم؛ چراکه اینجا سیلاب‌های زیادی می‌بارد و تردد را دشوار می‌کند. در ضمن باعث فرسایش لایه هم می‌شود. ما همیشه در محوطه‌های تاریخی روی لایه‌ها را اینگونه می‌پوشانیم.» ارسطوزاده همچنین تأکید می‌کند «در شورای فنی و شورای راهبردی هم این موضوع مطرح شده است. همان‌طورکه قبلاً گازکشی هم کردیم.» او در پاسخ به این سؤال که ساخت‌وسازهای یک جامعه محلی قطعاً به این امور ختم نمی‌شود و مردم نیازهای بیشتری برای توسعه خواهند داشت، می‌گوید: «قطعاً ما اجازه ساخت‌وساز خلاف قوانین میراث‌فرهنگی نمی‌دهیم.» او بر این باور است: «من باید شرایط موجود را مدیریت کنم و عامل آسیب‌رسان جاری را متوقف کنم. همان‌طورکه سال‌هاست داریم برای جامعه محلی دوره‌های آموزشی می‌گذاریم.»

بررسی اظهارات ارسطوزاده نشان می‌دهد گفته‌های او در تعارض آشکار با ضوابط مصوب و ابلاغ‌شده عرصه و حریم چگاسفلاست. مقدم در پاسخ به پرسش «پیام ما» درباره این اظهارات می‌گوید: «آقای ارسطوزاده با این فرمایشاتشان نشان داده‌اند که از عرصه یک محوطه باستان‌شناسی درک درستی ندارند. صحبت ایشان مثل این است که ما بیاییم و در وسط عرصه تخت‌جمشید یکسری ساخت‌وساز‌هایی را برای راحتی جامعه محلی ایجاد کنیم و ادعا کنیم ضوابط یونسکو هم تأکید بر برهمکنش با جوامع محلی دارد. متأسفم که برخی از مدیران و کارشناسان درک درستی از چیزی که یونسکو در بیانه‌هایش می‌گوید، ندارند. برهمکنش با جوامع محلی به این معنی نیست که شما به میراث باستانی پرارزش خود به‌بهانه زندگی بهتر مردم خدشه وارد کنی. برهمکنش با جامعه محلی یعنی آقای مدیر، یک بار که شده همت کن و آستین بالا بزن و برای ایجاد زیرساخت گردشگری، پایگاه پژوهشی و طرح جابه‌جایی روستا نقش یک هماهنگ‌کننده فعال را بازی کن تا هم میراث بتواند برجا بماند و هم مردم روی عافیت را به خود ببینند. متأسفم که برخی از مدیران ما در برابر میراث فرهنگی این سرزمین تا این حد غیر مسئولانه عمل و رفتار می‌کنند».

ناتوانی مسئولان در جابه‌جایی ۲۰ خانوار!

شاید برای شما هم این سؤال ایجاد شده که چرا شرایط جابه‌جایی این روستا دشوار است؟ مگر قیمت و تعداد ساکنان این روستا چقدر است؟ مسئله اینجاست که در حال حاضر حتی مدیران میراث‌فرهنگی خوزستان که خود را مدیری محلی می‌نامند، پاسخ دقیقی برای این سؤالات ندارند و به‌نظر می‌رسد راحت‌ترین کار این است که صورت مسئله پاک شود. ارسطوزاده می‌گوید آنها نزدیک ۶۰ خانوار هستند و قدمت روستا را نزدیک صد سال می‌داند. در برخی گزارش‌ها آمده نزدیک ۱۲ تا ۱۶ خانوار در این روستا ساکن هستند. بررسی اسناد و عکس‌های ۵۰ سال گذشته اما نشان می‌دهد که اهالی این روستا پس از رفتن شرکت نفتی آمریکایی، که نخستین مخرب چگاسفلا محسوب می‌شود، از نواحی و روستاهای دور و نزدیک به اینجا آمدند و اندک اندک ساکن شدند. درواقع، مسئولان میراث‌فرهنگی باید در این زمینه روشنگری کنند. همین سؤال را از دهیار روستا پرسیدیم، اما او حاضر نمی‌شود آماری از خانوارهای این روستا بدهد: «بروید از مسئولان بپرسید.» پیش از مسئولان، ما از گوگل پرسیدیم: «براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت این روستا ۱۴۲ نفر یعنی ۳۶ خانوار بوده‌ است». تحقیقات میدانی ما با همکاری «مجتبی گهستونی»، فعال میراث‌فرهنگی، نشان می‌دهد امسال جمعیت این روستا براساس آمار خانه بهداشت زیدون، شامل ۲۰ خانوار می‌شود و اکثر بومی‌ها که اهل چگاسفلا هستند، در مناطق دیگر از جمله در اطراف سردشت زندگی می‌کنند. این تحقیقات همچنین گویای آن است که بهترین مکان بنا بر نظرسنجی برای جابه‌جایی اهالی این روستا در اطراف «سردشت» است.

آیا با وجود این شرایط باز هم به‌زعم مدیر سابق میراث خوزستان جابه‌جایی این روستا ایدئال است؟ درحالی‌که فقط گوشه‌ای ناچیز از هزینه‌هایی را که سالانه صرف مسائل سیاسی و چالش‌هایی ازاین‌دست برای خلیج‌فارس می‌شود، باید برای جابه‌جایی ۲۰ خانوار صرف کرد. آیا این مردم حق ندارند جای بهتری در سردشت برای خود داشته باشند؟ دهیار روستا به ما می‌گوید: «من شرمنده مردم روستا هستم؛ برای اینکه همه روستاهای زیدون پیشرفت داشتند، اما من نتوانستم کاری برایشان انجام دهم». او در پاسخ به این سؤال که «به‌هرحال شما این‌بار فاضلاب بکشید یا معابر را درست کنید، همواره درگیر ساخت‌وساز و گسترش ویلاها و نیازهای مردم روستا هستید. پس بهتر نیست که جابه‌جا شوید؟» می‌گوید: «اگر شرایط زندگی ما سخت شود، در آن‌صورت ما دیگر اجازه کاوش نمی‌دهیم و حتی اگر پایگاهی اینجا ساخته شود، خرابش می‌کنیم؛ چون ما میزبانان خوبی بودیم، اما آنها به تعهدات خود عمل نکردند». بیشتر انتقادات او معطوف به گروه باستان‌شناسان است درحالی‌که اگر تعهدات به جابه‌جایی، برای گسترش گردشگری انجام می‌شد، شاید دهیار این اندازه ناراحت و خشمگین نبود. به‌نظر می‌رسد وقتی دومینوی بی‌مسئولیتی شکل بگیرد تا ناکجا ادامه پیدا می‌کند و حتی دهیار روستا هم یکی از مهمترین وظایف خود را نادیده می‌گیرد؛ چراکه براساس ماده ۶۹ (اصلاحی ۱۳۸۲/۰۷/۰۶) قانون انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا، دهیار موظف است: «با مسئولان ذی‌ربط در جهت حفظ، نگهداری و بهره‌برداری منابع طبیعی و میراث‌ فرهنگی واقع در روستا همکاری کند.»

اراده نظام به چالش کشیده می‌شود؟

از سوی دیگر اعتراض دهیار درحالی‌است که مقدم سال‌هاست طرح نجات محوطه چگاسفلا و ایجاد مجموعه گردشگری مبتنی‌بر توسعه پایدار را ارائه کرده که مهمترین بخش آن به توسعه گردشگری دریایی می‌پردازد. بهشتی هم که در جریان پروژه دشت زهره بوده است، این موضوع را تأیید می‌کند: «من اخیراً گزارش‌های آقای مقدم در مورد چگاسفلا را دیده‌ام و خیلی خوشحال شدم. گزارش‌های او جزو معدود گزارش‌های باستان‌شناسی است که به‌صورت کتاب منتشر شده. بنابراین، اهمیت این مسئله باید ادراک شود و ما را برای حفظ این محوطه تحریک کند. ما برای خیلی کارهای دیگر هزینه می‌کنیم که اهمیت آن بسیار کمتر است.» با اجرای این طرح که با محوریت چگاسفلا است، اهمیت مسیر‌های گردشگری دریا به کوه (خلیج‌فارس به کوه‌های خوئیز در شمال بهبهان) و مسیر مهم گردشگری آپادانای تخت‌جمشید به آپادانای شوش برای همه آشکار می‌شود.

چگونه می‌توانیم مهمترین اسناد خلیج‌فارس را قربانی فاضلاب کنیم؟ درحالی‌که کارشناسان اقتصادی در بوق و کرنا کرده‌اند که توسعه دریامحور می‌تواند به داد ایجاد تحول اقتصادی برسد، آیا این به‌نوعی به چالش کشیدن اراده نظام نیست؟

حال سؤال اینجاست که وقتی صالحی امیری صریحا عنوان می‌کند: «اراده نظام حمایت از گردشگری دریامحور است» و مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، تأکید به اهمیت توسعه شهرها و حتی قرار گرفتن پایتخت در کنار سواحل می‌کنند. چطور ممکن است پتانسیل‌های میراث‌ فرهنگی و گردشگری این‌چنین نادیده گرفته شود؟ این طرح همچنان خاک بخورد. آن‌هم به این دلیل که اراده و خواستی برای جابه‌جایی یک روستای کوچک وجود ندارد و حکمی برای پیگیری این اقدام داده نمی‌شود. به‌نظر می‌رسد به‌راستی عده‌ای خود را به نفهمیدن زده‌اند؛ چراکه در شرایطی که یکی از مهمترین تهدیدات ترامپ تغییر نام خلیج فارس است، چگونه ما می‌توانیم مهمترین اسناد خلیج‌فارس را قربانی فاضلاب کنیم؟ درحالی‌که کارشناسان اقتصادی در بوق و کرنا کرده‌اند که توسعه دریامحور می‌تواند به داد ایجاد تحول اقتصادی برسد، آیا این به‌نوعی به چالش کشیدن اراده نظام نیست؟

تصاویر هوایی از روستایی که روی بخشی از تپه باستانی چگاسفلا ساخته شده و سالهاست برای جابه‌جایی آن تعلل می‌شود. جابه‌جایی این روستا فرصت کاوش‌های جدید باستان شناسی را فراهم می‌کند

تصاویر هوایی از روستایی که روی بخشی از تپه باستانی چگاسفلا ساخته شده و سالهاست برای جابه‌جایی آن تعلل می‌شود. جابه‌جایی این روستا فرصت کاوش‌های جدید باستان شناسی را فراهم میکند

منبع:پیام ما

فاطمه علی‌اصغر

خبرنگار میراث فرهنگی

تصویر نویسنده خوزتوریسم

عیلام یا ایلام؟

عیلام یا ایلام؟

تمدن عیلام/ ایلام بیش از پنج هزار سال پیش در ایران حکمرانی می‌کرد و بسیار بر اقوام همسایه و تمدن‌های پس از خود، به‌ویژه هخامنشی‌ها و مشخصا در دوره کوروش بزرگ و داریوش اول تأثیر داشت. پژوهشگران و باستان‌شناسان نیز تا کنون به بقایای فرهنگی و تاریخی قابل توجهی از این دوره تاریخی دست یافته‌اند. با این وجود، اختلاف‌نظرهایی درباره معنا، ریشه و شکل نگارش نام عیلام/ ایلام وجود دارد.

درباره این اختلاف‌نظر مقاله‌ها و یادداشت‌های بسیاری نوشته شده است. رضا مرادی غیاث‌آبادی، پژوهشگر و نویسندهٔ کتاب‌هایی در زمینهٔ باستان‌شناسی، اخترباستان‌شناسی و گاه‌شماری در این‌باره گفته است: «در سال‌های اخیر دیده می‌شود که برخی از پژوهشگران و نویسندگان، نام کشور و تمدن «عیلام» را به صورت «ایلام» می‌نویسند. اما هر قدر کوشش می‌کنم، نمی‌توانم خود را متقاعد کنم که املای سنتی و شناخته‌شدهٔ یک نام را به نفع املا پیشنهادی و تازه‌ای کنار بگذارم که دلایل قانع‌کننده‌ای برای آن وجود ندارد. پیشنهاددهندگان بر این باورند که چون در زبان فارسی حرف و آوای «ع» نداریم، پس می‌باید «عیلام» را به شکل «ایلام» نوشت.

مهرداد ملک‌زاده، باستان‌شناس نیز در مقاله‌ای که در شماره ۲۷ نشریه چامه در دی و بهمن‌ماه ۱۴۰۱ منتشر شده، درباره نگارش صحیح عیلام/ ایلام به بخشی از گفت‌وگوهای چند سال پیش درباره عیلام/ ایلام با دکتر عبدالمجید ارفعی، پژوهشگر و متخصص زبان‌های باستانی عیلامی و اکدی پرداخته و در شرح نگارش درست آن نوشته است:

«آقای دکتر عبدالمجید ارفعی دربارۀ نگارش صحیح واژۀ ایلام می‌گویند:

«ایلام» را نباید با «ع» نوشت، بلکه باید با «الف» نوشت، زیرا در زبان ایلامی «ع» نداریم. در بین‌النهرین تلفظ حرف «ع» که از گلو خارج می‌شود از حدود ۲۲۰۰ قبل از میلاد ازبین می‌رود و تبدیل به یکی از الف‌ها می‌شود. وقتی یهودی‌ها از سرزمین خودشان به بین‌النهرین کوچ داده می‌شوند این‌ها با فرهنگ بابل و بین‌النهرین و ایلام آشنا می‌شوند و می‌آیند ایلام را با حرف «ع» می‌نویسند و این ایلام که با «ع» نوشتند باعث برداشت‌های نادرستی در تاریخ زبان‌شناسی شده است. مثلاً در سال ۱۹۳۱ میلادی یک استاد یهودی و آمریکایی مقاله‌ای دربارۀ کلمه ایلام که برگرفته از فعلی مشابه عربی «اعلی یعلو» ـ که یک صورت اسمی ناشناخته است ـ چاپ می‌کند، اما در شمارۀ بعد همین مجله، استاد دیگری به او جواب می‌دهد که برداشت شما اشتباه است و نمی‌تواند هم‌ریشۀ کلمه «اعلی یعلو» باشد.

در بین مردم دنیا قانونی وجود دارد که هیچ قومی در دنیا نیست که اسم قوم خودش را از صورت ناشناخته‌ای از زبان بیگانه بگیرد. در واقع هر قومی نام خودش را از زبان خودش نامگذاری می‌کند. من که در ایران هستم، فرض کنید کُرد باشم پس نمی‌آیم یک کلمه انگلیسی را بردارم بر قوم خودم اطلاق کنم. حتی کشورهایی که مستعمره شدند. فرض کنید در تاجیکستان امروزی یا سرزمین قفقاز که زمانی جزو ایران بزرگ بودند مردمشان نمی‌آیند اسم قوم خودشان را از یک کلمه روسی بگذارند، امکان ندارد. چطور ممکن است قومی که در گذر تاریخ نزدیک ۳۰۰۰ سال دوام داشته است، اسم قوم خودش را از یک واژۀ ناشناخته زبان دیگری برخودش بگذارد، بنابراین وقتی می‌نویسیم عیلام، توهینی به ایلامی‌ها می‌کنیم که آمدند اسم خودشان را از واژه‌های زبان دیگر انتخاب کردند.»

نظر استاد ارفعی بر دو رکن به شرح زیر استوار است:

الف) «در زبان ایلامی «ع» نداریم. در بین النهرین تلفظ حرف «ع» که از گلو خارج می‌شود از حدود ۲۲۰۰ قبل از میلاد ازبین می‌رود و تبدیل به یکی از الف‌ها می‌شود. وقتی یهودی‌ها از سرزمین خودشان به بین‌النهرین کوچ داده می‌شوند این‌ها با فرهنگ بابل و بین‌النهرین و ایلام آشنا می‌شوند و می‌آیند ایلام را با حرف «ع» می‌نویسند و این ایلام که با «ع» نوشتند باعث برداشت‌های نادرستی در تاریخ زبان‌شناسی شده است. مثلا در سال ۱۹۳۱ یک استاد یهودی و آمریکایی مقاله‌ای درباره کلمه ایلام که برگرفته از فعلی مشابه عربی «اعلی یعلو» ـ که یک صورت اسمی ناشناخته است ـ چاپ می‌کند، اما در شماره بعد همین مجله، استاد دیگری به او جواب می‌دهد که برداشت شما اشتباه است و نمی‌تواند هم ریشه کلمه اعلی یعلو باشد».

ب) «در بین مردم دنیا قانونی وجود دارد که هیچ قومی در دنیا نیست که اسم قوم خودش را از صورت ناشناخته‌ای از زبان بیگانه بگیرد. در واقع هر قومی نام خودش را از زبان خودش نام‌گذاری می‌کند. من که در ایران هستم، فرض کنید کُرد باشم پس نمی‌آیم یک کلمه انگلیسی را بردارم بر قوم خودم اطلاق کنم. حتی کشورهایی که مستعمره شدند. فرض کنید در تاجیکستان امروزی یا سرزمین قفقاز که زمانی جزو ایران بزرگ بودند مردمشان نمی‌آیند اسم قوم خودشان را از یک کلمه روسی بگذارند، امکان ندارد. چطور ممکن است قومی که در گذر تاریخ نزدیک ۳۰۰۰ سال دوام داشته است، اسم قوم خودش را از یک واژه ناشناخته زبان دیگری برخودش بگذارد، بنابراین وقتی می‌نویسیم عیلام، توهینی به ایلامی‌ها می‌کنیم که آمدند اسم خودشان را از واژه‌های زبان دیگر انتخاب کردند»

اجازه می‌خواهم اول به «ب» پاسخ گویم، تا پسان‌تر به «الف» برسیم...

ببینیم آیا استاد ارفعی در این باره درست فرموده‌اند که: «در بین مردم دنیا قانونی وجود دارد که هیچ قومی در دنیا نیست که اسم قوم خودش را از صورت ناشناخته‌ای از زبان بیگانه بگیرد» (؟)، قانونی البته وجود ندارد اما تاریخ و هم عرف بین‌الملل مواردی بسیاری از نقض این «منطق» را نشان می‌دهد بدین ترتیب لابد دربارۀ نام بین‌المللی کشور دویچلند (Deutschland) که نزد تمام دیگر مردم دنیا ژرمنی (Germany) است و ما ایرانی‌ها هم آن را سنتاً آلمان می‌گوییم منطقی دیگر حکم‌فرما باشد؟ که نیست! این چیزها منطق‌بردار و قانونمند نیست بلکه تابع شرایط بسیار پیچیدۀ تاریخی و فرهنگی است؛ آلمان از آن جهت نزد ما آلمان است و دویچلند و یا ژرمنی نیست که ما از طریق زبان فرانسه با آن کشور آشنا شدیم و فرانسویان هم چون از میان آلمانی‌ها نخست آلمان‌ها را شناخته بودند سرزمین همۀ «آلمانی‌ها» را آلمان نامیدند. انگلیسی‌ها به گونه‌ای دیگر و نام ژرمنی پدید آمد؛ الان در خود آلمان هم زمانی که کالایی تولید می‌کنند بی‌آنکه احساس توهین و یا تحقیر کنند می‌نویسند Made in Germany و در سازمان ملل متحد هم تابلوی جلوی گروه نمایندگان آلمان نوشته شده Germany؛ کشور لهستان نزد ما ایرانیان (و ترکان عثمانی) لهستان نام دارد و هیچ لهستانی از این موضوع احساس توهین و تحقیر نمی‌کند و بر سر در سفارتحانۀ لهستان هم همین را نوشته‌اند، درحالی لهستان در زبان لهستانی پولسکا (Polska) و در عرف بین‌الملل پولند (Poland) است، چرا ما لهستان می‌گوییم و نه پولسکا یا پولند، چون نام لهستان را از لهستانی‌ها نیاموخته‌ایم از عثمانی گرفته‌ایم؛ چرا به مجارستان، مجارستان می‌گوییم و نه به مجاری (Magyarország) و نه به عرف بین‌المللی (Hungary) چون این نام رو هم از ترکان عثمانی به وام ستانده‌ایم؛ در عرف بین‌الملل و در سنت زبانی جهان غرب آن قلمرو بزرگ تاریخی و فرهنگی در مشرق ایران، هند نام دارد، در متون بین‌المللی و متأثر از انگلیسی: ایندیا (India) در آلمانی: Indien در فرانسه Inde در حالی که نام «هند» ی و رسمی هند، بهارات گانراجیا (Bharat Ganrajya) است، بر سر در همۀ سفارتخانه‌های «کشور جمهوری هندوستان» در سراسر جهان نام «هند» وجود دارد و این ابداً موجب تحقیر و تخفیف و یا توهین هندیان و هندوستان نیست! چرا هند که همیشه بهارات نام داشته، نزد همۀ دیگر ملل دنیا «بهارات» نیست و هند است؟ چون غربیان امروزی نام هند را از نه از هندیان، بلکه از یونانیان گرفته‌اند، و یونانیان باستان هم چون از طریق ایران و زبان‌های ایرانی با هند آشنایی پیدا کرده بودند، هند را به نام ایرانی آن شناختند و ایندیا (Ινδία) نامیدندش؛ همۀ این شکل‌ها البته هیچ ربطی به بهارات ندارند، بلکه هند نام خویش را از همسایۀ فرهنگ‌مندش (ایران) گرفته؛ همسایه‌ای که دیرزمانی می‌توانست بر سنت زبانی جهانی تأثیر بگذارد و این، هم نقض منطق استاد ارفعی است (یعنی ملت بزرگ هند نام معروف و مشهور خود را از ایرانیان گرفته‌اند) و هم ابداً برای هندیان موجب تحقیر و توهین نیست.

بدین‌سان زمانی که می‌دانیم عیلامیان هرگز خود را عیلامی نمی‌نامیدند بلکه به سرزمین خود «هل تمتی» می‌گفتند باید دریابیم که اینجا هم روندی مشابه وجود دارد. ما در زبان فارسی نام عیلام را از عیلامیان نشنیده و نیاموخته و نگرفته‌ایم. ما نام عیلام را به واسطۀ زبان عبری و از راه ترجمه‌های کهنه و نوی عربی و فارسی تورات به وام ستانده‌ایم و در اصل عبری که ما از آن وام گرفته‌ایم این نام «عیلام» است و در ترجمه‌های عربی و فارسی هم «عیلام» است؛ راه رسیدن نام عیلام به زبان فارسی نو راهی عیلامی (با «ع») است و نه راه عیلامی (هل تمتی یایی!).

در پاسخ به الف) و در مورد نکته نخست استاد ارفعی حتماً و حتماً درست می‌فرمایند که: «در زبان ایلامی [آوای] «ع» نداریم» (توجه بفرمایید: آوای «ع» چون خود «ع» / عین که یکی از حروف الفبای عربی است و قطعاً در «زبان» ایلامی/ عیلامی حرف عین عربی وجود نداشته است! چنین دقت‌هایی مد نظر باید باشد که در نظر استاد ارفعی مفقود و مغفول و ناموجود است!) اما باید توجه کرد که اساساً اینکه آیا در زبان عیلامی آوای «ع» داریم یا نداریم ربطی به سنت و تاریخچۀ راه پیدا کردن شکل نگارشی «عیلام» به زبان و خط فارسی ندارد، برای ورود «عیلام» همچون نام آن تمدن و فرهنگ نیمۀ غربی و جنوب غربی فلات ایران به گنجینۀ واژگان و رسم‌الخط فارسی نو (فارسی کنونی ما)، ایرانیان و فارسی‌زبانان نرفتند و نام آن تمدن و فرهنگ را از همان مردم نشنیدند و نیاموختند و به وام نگرفتند، شکل نگارشی و نام «عیلام» از راهی دیگر وارد زبان فارسی نو شده است، راهی تاریخی و فرهنگی و نه راهی زبان‌شناختی، پیچیدگی‌های زبان‌شناختی وجود و یا عدم وجود «ع» در زبان عیلامی هر چه می‌خواهد باشد، باشد، ما نام عیلام را از عیلامیان به وام نگرفته‌ایم، ما نام «عیلام» را از روی شکل موجود در رسم‌الخط عربی ترجمه‌های فارسی و عربی تورات و از اصل عبری (که «ع» داشته و دارد) رونویسی کرده‌ایم، اصل توراتی «عیلام» هم خود برگرفته از شکل رایج در زبان اکدی بوده است، درست مانند مورد هند که ایرانیان (و سپس یونانیان) موجب نامزد شدن بهارات/ هندوستان به «هند» شدند، در اینجا هم اکدیان (و سپس عبرانیان) موجب نامزد شدن هل تمتی/ عیلام به «عیلام» شدند و همان‌گونه که هندیان از این بابت توهین و تحقیر و تحفیفی احساس نمی‌کنند، چون که نامی سنتی و فرهنگی ایرانی دارند عیلامیان هم (اگر امروز بودند) توهین و تحقیر و تحفیفی احساس نمی‌کردند که نامی سنتی و فرهنگی اکدی بر آنهاست.»

منبع : ایسنا

https://cdn.alibaba.ir/ostorage/alibaba-mag/wp-content/uploads/2020/02/chogha-zanbil-main.jpg

تصویر نویسنده خوزتوریسم

برگزاری مجمع  هیات مدیره  جدید انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان خوزستان

برگزاری مجمع هیات مدیره جدید انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان خوزستان/تقدیر از سوسن جهرمی ریاست پیشین انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان خوزستان

.همزمان با برگزاری مجمع هیات مدیره جدید انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان خوزستان ،از تلاش های بیست ساله سوسن جهرمی در پیشبرد اهداف انجمن صنفی راهنمایان و گردشگری استان خوزستان تقدیر شد.
اولین مجمع عمومی هیات مدیره جدید انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان خوزستان با حضور هیات مدیره و اعضای انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان خوزستان در خانه سازمان های مردم نهاد استان برگزار شد.
در این جلسه پس از ارایه گزارش فعالیت های انجمن توسط اعضای هیات مدیره از خانم سوسن جهرمی ریاست پیشین انجمن به پاس تلاش های بیست ساله ایشان در پیشبرد اهداف انجمن و گردشگری استان خوزستان با حضور ناصر محمودی رییس انجمن تقدیر شد.
خانم جهرمی در سخنانی با اشاره به فعالیت های انجمن در برگزاری برنامه های مختلف همچون گردهمایی راهنمایان گردشگری کشور در استان خوزستان در سال ۱۳۹۰ و فعالیت های مختلف گردشگری، همدلی و وفاق را راه پیشرفت راهنمایان گردشگری استان دانست و تاکید کرد: پشتیبانی و حمایت راهنمایان استان از یکدیگر باعث شد که با وجود مشکلات فراوان بتوانیم در پیشبرد اهداف انجمن به دستاوردهای خوبی در گردشگری خوزستان، کشور و بین الملل نائل آییم
در ادامه این مراسم از ژاله کاظم زاده به پاس تلاش های ایشان درچهار دوره هیات مدیره و پیگیری امور بیمه راهنمایان و همچنین از علی حبیب نژاد، عذرا نژاد فتحی، مهدی نوروزی و اعظم موسوی اعضای هیات مدیره پیشین تقدیر شد
انجمن صنفی راهنمایان گردشگری استان خوزستان از سال ۱۳۹۰ به عنوان پنجمین انجنن صنفی راهنمایان در کشور کار خود را آغاز کرد و هیات مدیره جدید از اول دی ماه ۱۴۰۳ برای دوره ای سه ساله شروع به کار کرده است

تصویر نویسنده خوزتوریسم

مسجد رنگونی‌های آبادان یکی از متفاوت ترین مساجد ایران

مسجد رنگونی‌های آبادانی یکی از متفاوت ترین مساجد ایران

طی هفتاد سال سیطره خارجی ها بر صنعت نفت ایران، شرکت نفت در کنار توسعه بی وقفه صنعتی و پیگیری منافع درازمدت خود در ایران، گوشه چشمی نیز به توسعه شهری و عمران و آبادانی مناطق پیرامونی داشت که ساخت منازل مسکونی، ورزشگاه، باشگاه، فروشگاه های بزرگ کارگری و کارمندی، جاده و خط آهن و ایجاد گاراژ و پایانه حمل و نقل از آن جمله است.

اگرچه بخش عمده ای از این امکانات در راستای برنامه های اقتصادی و فرهنگی کمپانی نفت و نیازهای تفریحی و رفاهی خارجی ها ایجاد شده و مقتضیات فرهنگی مردم بومی در آنها لحاظ نشده بود، اما به جرات می توان گفت لطیف ترین بخش خدمات عام المنفعه نفت که ریشه در عمق نیاز روحی کارکنان داشته و کمتر مصالح سیاسی و ترفندهای فرهنگی استعمارگران در آن دخیل بوده، ساخت مسجد بوده است. مسجد نمره یک، مسجد نفت سفید، و بسیاری از مساجد موجود در شهرهای نفتخیز اگرچه با همت کارکنان و محوریت برخی مومنین ساخته شده، اما شرکت از نظر پرداخت هزینه و اختصاص امکانات و مصالح ساختمانی با آن همكاري كرده است.

به نظر می رسد قدیمی ترین مسجد ساخته شده در حوزه مناطق نفت خیز مسجد رنگونی های آبادان است که از حیث معماری، استحکام بنا و تزیینات و نمای هنرمندانه اش، از جاذبه کم نظیری برخوردار است. گفته می شود این مسجد حدود سال ۱۳۰۰ در جنوب غربی پالایشگاه آبادان و در کرانه اروند به دست کارگران و معماران مسلمان برمه ای تبار ساخته شده است.

کارگرانی که در این پالایشگاه نفت کار می کردند، این مسجد را با هزینه شخصی خودشان ساختند و اعتقاد داشتند با این کار نماز خواندن و عبادت کردن در این محل برای شان حلال خواهد بود و حتی صواب هم خواهد داشت. تعمیر و نگهداری این مسجد بر عهده شرکت نفت بود. از آن جایی که این مسجد یکی از زیباترین مسجدهای جنوب بود، به راحتی به یکی از محبوب ترین مساجد تبدیل شد.

نمای خارجی بنا تحت تاثیر معماری شبه قاره هند بوده و بی شباهت به معابد هندوان و بوداییان نیست. در فضای داخلی نیز گچ بری ها و نقوش برجسته و سرستون ها در ادامه نمای بیرونی است، اما از حیث کاربری فضا، ایجاد محراب، استفاده از ستون های متعدد، شباهت ها به بناهای شبه قاره و حتی سایر مساجد مسلمانان رنگ می بازد. نقاشی و گل و بته کاری دور محراب که جایگزین کاشی در مساجد ایرانی شده، یک وجه تمایز دیگر است که گفته می شود نمادی از بهشت برین است.

"در آرایه های این مسجد از طرح های گچبری برجسته به صورت روکش سیمانی استفاده شده و یکی از ویژگی های بارز مسجد، محرابی است که به شیوه خاصی ایجاد شده است. محراب در میان انبوهی از اشکال هندسی و نقوش اسلیمی تزیین شده، رنگ های گوناگون و طرح های نقش بسته بر دیوارهای محراب نمادی از بهشت برین است."

افرادی که این مسجد را بنا کردند سنی بودند اما با این حال در برخی قسمت های این مسجد مکان هایی برای قرار دادن مهر و تسبیح تعبیه شده است تا شیعیانی که در آبادان حضور دارند هم بتوانند در این مسجد نماز بخوانند و عبادت کنند. درون این مسجد شیعه و سنی در کنار هم نماز می خواندند و عبادت می کردند و همین باعث شد تا مسجد رنگونی ها در آبادان به عنوان نمادی از دوستی بین مذاهب گوناگون شناخته شود.

این مسجد، فروردین سال ۱۳۷۸ از سوی سازمان میراث فرهنگی با شماره ۲۲۸۹ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و ۲۳دی ۱۳۸۸ به عنوان موزه اسناد تاریخی و خطی بازگشایی شد.

عکاس: محمدحسین عبدالهی نسب/شبستان

منبع:گزارش مدیریت مرکز اسناد و موزه‌های صنعت نفت؛

مسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌های آبادانمسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌هامسجد رنگونی‌ها

تصویر نویسنده خوزتوریسم

بهبهان خاستگاه گل نرگس ایران به روایت تصویر

بهبهان خاستگاه گل نرگس ایران به روایت تصویر

برداشت گل نرگس به شهر بهبهان زینت و بوی خاص دیگری را ارمغان می‌دهد.

شهرستان بهبهان با داشتن قدیمی‌ترین نرگس‌زار ایران که توسط وزارت میراث ثبت شده است و در شروع فصل برداشت گل نرگس از اوایل دی‌ماه آغاز و تا آخر اسفندماه ادامه دارد که به شهر بهبهان زینت و بوی خاص دیگری را ارمغان می‌دهد.

نرگس‌زار بهبهان هم‌اکنون نیز از جمله مناطق مهم و باسابقه رویش و پرورش گل نرگس بوده و از نرگس‌زارهای طبیعی و معروف ایران محسوب می‌شود.بهبهان پر از نرگس‌هایی است که در گرمای ملایم پاییز و زمستان این منطقه آماده برداشت می‌شوند.

انبوه گل نرگس در بهبهان به قدری زیاد بوده که رنگ یکپارچه و طلایی گل نرگس از دور نمایان بوده و بوی عطرآگین آنها به مشام هر رهگذری می‌رسد.

گل دهی نرگس همه ساله از نیمه دوم سال آغاز و تا پایان بهمن و گاهی نیز نیمه اول اسفند در بهبهان ادامه دارد. در نرگس زارهای بهبهان چهار نوع گل نرگس شناسایی شده که نرگس «شهلا» وسعت بیشتری را در این مناطق به خود اختصاص داده است.

گردشگران تور طبیعت گردی، به هنگام قدم زدن در میان این دشت پُر گل، می‌توانند از عطر خوش گل‌ها سرمست شوند و لحظاتی فراموش‌نشدنی را در کنار همراهان خود به خوشی سپری کنند. جدا از لذت بردن از عطرِخوش گل نرگس بهبهان، می‌توانید به گرفتن عکس‌های زیبا از مناظر این دشت مشغول شوید که به وقت صبح و تابیدن نور آفتاب به نرگس زارها، جلوه خاصی به گل‌ها می‌دهد.

مراسم آئین اهداء هشت هزارشاخه گل نرگس بهبهان به حرم مطهر رضوی به‌عنوان یک میراث ناملموس (معنوی) از سوی وزیر میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی به صورت رسمی ثبت‌ملی شده است

عکس : تسنیم

بهبهان خاستگاه گل نرگس ایران به روایت تصویر

تصویر نویسنده خوزتوریسم

نمایشگاه گردشگری و صنایع وابسته ۱۴۰۳  با شعار "گردشگری و صلح؛ اقوام ایرانی و وفاق ملی

نمایشگاه گردشگری و صنایع وابسته ۱۴۰۳ با شعار "گردشگری و صلح؛ اقوام ایرانی و وفاق ملی

در نمایشگاه گردشگری امسال غرفه‌های دولتی جای خود را به بخش خصوصی دادند

✨ "مصطفی فاطمی" مدیرکل دفتر توسعه گردشگری داخلی؛
نمایشگاه امسال با شعار "گردشگری و صلح؛ اقوام ایرانی و وفاق ملی" از تاریخ ۲۳ تا ۲۶ بهمن‌ماه در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برگزار خواهد شد.

غرفه‌های بخش دولتی جای خود را به غرفه‌های بخش خصوصی داده‌اند و تمامی ۲۰ سالن نمایشگاه به حوزه گردشگری اختصاص یافته است. صنایع‌دستی تنها به‌عنوان نمادی از فرهنگ و هویت استان‌ها حضور خواهند داشت.

برنامه‌های ویژه‌ای از جمله اختصاص سه سالن به گردشگری خوراک، یک سالن مستقل به گردشگری سلامت و ارائه بسته‌های سرمایه‌گذاری گردشگری توسط دفاتر خدمات مسافرتی استان‌ها در نمایشگاه پیش‌بینی شده است.

کارگاه‌های تخصصی آموزشی، رویدادهای آموزشی و حضور دانشگاه‌ها از دیگر بخش‌های مهم این رویداد خواهند بود.

تعدادی از مقامات بین‌المللی و خبرنگاران خارجی برای حضور در این نمایشگاه دعوت شده‌اند و پوشش رسانه‌ای گسترده‌ای برای آن پیش‌بینی شده است.

تصویر نویسنده خوزتوریسم

تاریخچه اكتشاف نفت در ایران

تاریخچه اكتشاف نفت در ایران

یادداشت پیش‌رو به بازخوانی تاریخچه اکتشاف نفت در ایران به قلم یونس صادقی کارشناس مدیریت مرکز اسناد و موزه‌های صنعت نفت می‌پردازد.


اولین نشانه‌های اکتشاف نفت به گذشته‌های باستانی ایران بازمی‌گردد. از زمان سومریان در شوش، قیر مورداستفاده به نحوی بوده که قیر را به‌جای ملات بین سنگ‌ها و آجرها در عمارات استفاده می‌کردند و جواهرات را به‌وسیله قیر نصب می‌کردند. در دوره هخامنشیان نیز نفت برای روشنایی و مقاصد طبی استعمال می‌شده است. برای نخستین‌بار در ۱۸۵۵ میلادی زمین‌شناس انگلیسی، «لوفتُس» به‌عنوان نخستین کاوشگر محوطه تاریخی شوش به وجود نفت در مناطق جنوب غربی ایران پی برد.

در ۱۸۷۲ میلادی شخصی به نام «رویتر» امتیازاتی از ناصرالدین‌شاه قاجار ازجمله، امتیاز «بهره‌برداری انحصاری از معادن ایران» را گرفت. در ۱۸۸۴ میلادی یک شرکت انگلیسی بنام شرکت «هوتز»، امتیاز نفت دالکی نزدیک بوشهر را از دولت ایران گرفته اما به نتیجه نرسید. پس سازمانی به نام «بانک تعاونی معادن ایران»، امتیاز شرکت «هوتز» را خرید و زمین‌شناسان شرکت در سمنان و دالکی و در جزیره قشم به کاوش پرداختند که نتیجه‌ای در برنداشت. در ۱۸۹۱ میلادی، یک هیئت فرانسوی به سرپرستی «ژاک‌دومورگان» به ایران اعزام و بنا به پیشنهاد حاکم کرمانشاه به «چیا سرخ» واقع در ۹۰ مایلی غرب کرمانشاه فرستاده شدند. گزارش این هیئت در فوریه ۱۸۹۲ میلادی در مجله «معادن» فرانسه انتشار یافت. در این مقاله نشان داده شد که در نواحی اطراف قصر شیرین نفت وجود دارد (یعقوبی نژاد، 1373: 36) در ۱۹۰۰ میلادی «ادوارد کوت» از کارمندان رویتر گزارش دو مورگان را مطالعه و با «آنتوان‌ کتابچی» متصدی اداره گمرک ایران در فرانسه گفتگو کرد. پس کتابچی کوشید سرمایه‌داران فرانسوی و ارمنی را به موضوع نفت ایران علاقه‌مند سازد که شکست خورد. سپس او با «دراموندولف» وزیر پیشین مختار بریتانیا در تهران به گفتگو نشست.

دراموندولف از کتابچی خواست تا نماینده‌ای به بریتانیا اعزام کند. کتابچی، فردی به نام «کوت» را به لندن فرستاد تا با نماینده «ویلیام ناکس دارسی» صحبت کند. دارسی پیشنهادهای کوت را پذیرفت و دو زمین‌شناس به نام‌های «برلز» و «دالتون» را به مناطق ایران از جمله «چیا سرخ» و منطقه نزدیک شوشتر فرستاد. گزارش زمین‌شناسی مساعد بود. پس دارسی در ۱۹۰۱ نماینده خود یعنی «ماریوت» را همراه با کتابچی و کوت به تهران فرستاد تا مسئله را با امین‌السلطان اتابک اعظم در میان بگذارند. در جلسه‌ای که برگزار شد سهم کتابچی خان ۷ درصد، ماریوت ۵ درصد و کوت ۳ درصد تعیین گردید. پس قرارداد دارسی در کاخ صاحبقرانیه توسط مظفرالدین شاه قاجار امضا و امتیازنامه دارای صحه شاه و امضاء و مهر اتابک و میرزا نصرالله خان مشیرالدوله و نظام‌الدین غفاری مهندس الممالک شد. ایران از قرارداد دارسی ۲۰ هزار پوند به صورت نقد و ۲۰ هزار پوند نیز به صورت سهام گردید. به‌علاوه مقرر شد ۱۶ درصد از سود به‌دست‌آمده شرکت مزبور یا هر شرکت دیگری که مربوط به امتیاز می‌شود، متعلق به ایران باشد.

اولین گروه اکتشافی به سرپرستی مهندس «اداره خدمات عامه» هندوستان یعنی «جی. بی. رینولدز» به چیا سرخ اعزام گردید. باوجوداینکه حفاری در سرزمینی به مساحت حدود ۲۵۹ هزار هکتار تا نوامبر ۱۹۰۴ ادامه یافت و دو چاه به تولید رسید، اما مقدار ناکافی تولید و مشکل مسافت حمل نفت تا ساحل خلیج‌فارس ادامه پروژه را متوقف کرد؛ لذا دارسی تصمیم گرفت که چیا سرخ را رها کرده و در جنوب کاوش کند. طبق ماده شانزده امتیازنامه دارسی، شرکتی در ۱۹۰۳ با سرمایه ششصد هزار لیره تشکیل داد که نام آنرا «شرکت بهره‌برداری اولیه» گذاشت و سهام بیست هزار لیره را هم به دولت ایران پرداخت. از طرفی «سرجان فیشر»، فرمانده نیروی دریایی بریتانیا پیگیر تغییر سوخت نیروی دریایی از ذغال سنگ به نفت بود به همین منظور با کمک «ای.جی.پرتی‌من» وزیر نیروی دریایی سعی کردند امتیاز دارسی را به دست آورده و شرکت جدیدی به نام «سندیکای امتیازات»، متشکل از شرکت نفت برمه و لرداستراثکونا ثروتمند مقیم کانادا تشکیل دادند که هدف ظاهری آن انجام عملیات اکتشاف نفت در ایران و خارج از محدوده ۲۵۹ هزار هکتاری فعالیت شرکت بهره برداری اولیه بود. اولین اقدام، توقف عملیات چیاسرخ و انتقال اسباب و لوازم به «مماتین» واقع در کوهستانهای جنوب غربی ایران بود. در ۱۹۰۵ در«مماتین» حفاری آغاز شد.

این محل هم از طرف زمین شناسان مورگان و هم دارسی توصیه شده بود. رینولدز شخصاً با حدود بیست نفر حفار بریتانیایی و کانادایی به این منطقه آمد. چاه اول به عم۶۶۱ متر و دومی ۵۹۱ متر رسید که هیچکدام به نفت نرسید. از طرفی در ۱۹۰۵ قراداد بین شرکت سندیکای امتیازات و خوانین بختیاری به وسیله صمصام السلطنه، شهاب الدوله و سردار اسعد بختیاری و پریس ژنرال کنسول بریتانیا در اصفهان و رینولدز به عنوان شرکت نفت بختیاری بسته شد. در این قرارداد به بختیاری‌ها وعده پرداخت سه درصد سود نفت استخراج شده از منطقه داده شد. در ۱۹۰۷ ، منطقه دومی به نام «میدان نفتون» حفاری شد. در ۳۱ ژوئیه ۱۹۰۷و موافقت نامه جدیدی به امضا رسید که براساس آن، دارسی تمام سهام خود در شرکت بهره برداری اولیه را به شرکت نفت برمه منتقل و هم زمان اخرین منافع مستقیم خود در بهره برداری نفت ایران را واگذار کرد. در پایان سال ۱۹۰۷ دولت هند نیروی کوچکی از سربازان «هنگ هجدهم نیزه داران بنگال» را به فرماندهی «آرنولد ویلسون» برای حمایت حفاران تا هنگام دسترسی به نفت یا توقف عملیات به عهده گرفتند. در ۱۹۰۸ شرکت نفت برمه، بازرسی را به منطقه اعزام کرد. او گزارش داد که ادامه عملیات اکتشافی بیش از این بی فایده است. در پایان آوریل، رینولدز تلگرافی از لندن دریافت کرد که به او دستور داده شده بود کار را متوقف و کارمندانش را مرخص کند و به کشور بازگردد. رینولدز پس از بحث با ویلسون تصمیم گرفتند، به بهانه خوانا نبودن متن تلگراف، کار را تعطیل نکنند و از قطعه قطعه کردن دکل ها خودداری کنند تا نامه کتبی به آنها ابلاغ شود. اما تا قبل از رسیدن ابلاغ کتبی ازطرف شرکت نفتی برمه به رینولدز، چاه شماره یک مسچدسلیمان حوالی صبح روز ۲۶ مه ۱۹۸۷ خرداد ۱۲۸۷، در عمق ۳۶۰ متری به نفت رسید. و یکی از بزرگترین اتفاقات تاریخ معاصر به وقوع پیوست.

اولین اقدام رینولدز، جمع آوری نفتی بود که به هدر می رفت، بنابراین حوضچه‌ی بزرگ در دل خاک حدود ۶۰ متر دورتر از اردوگاه، حفر و نفت را به آن طرف هدایت کرد و سپس عملیات دریچه سازی برای چاه را آغاز کرد. براساس سندفنی چاه شماره یک نفتون (مسجدسلیمان) توسط«سامسون»، زمین شناس این پروژه، چاه شماره یک در عمق ۱۱۷۹ فوتی به نفت رسیده است. لوله جداری ۳/۸۸ اینچی، در عمق ۱۱۴۸ فوتی گذاشته شده تا ادامه حفاری در مخزن نفتی آسماری امکان پذیر شود. سلیمان آدُنیاس مسئول تلگراف خانه شوشتر و عضو شرکت بهره برداری اولیه دارسی گزارش فوران چاه شماره یک را به بوشهر مخابره کرد (مرکز اسناد صنعت نفت،آرشیو پالایشگاه آبادان، اسناد پرسنلی کارمندی) عمق چاه دوم که ده روز پس از چاه اول به نفت رسید،۳۰۷ متر بود که قطر سنگ معدن نفت مسجدسلیمان بالغ بر ۳۰۰ متر بوده است. دومین معدن در ۱۳۰۷ در محلی موسوم به هفت گل در پنجاه و شش کیلومتری جنوب شرقی مسجدسلیمان کشف شد به علاوه معادن نفت سفید، آغاجاری، پازنون،گپساران و لالی در جنوب هم به مرورکشف گردید.

منابع و مآخذ: ابطحی، علیرضا، نفت و بختیاری، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تهران، 1393؛ آذرشین، سیدامیر، مسجدسلیمان صدسال پس از کشف نفت، تهران، هرمزد، 1393؛ آهنجیده، اسفندیار، ایل بختیاری و مشروطیت، انتشارات ذره‌بین، قم، 1374؛ تقویم صنعت نفت ایران، انتشارات دبیرخانه شرکت ملی نفت ایران، بی تا؛ ساتُن، الوِل، نفت ایران، ترجمه دکتر رضا رئیس طوسی، مؤسسه انتشارات صابرین، تهران، 1372؛ ستوده تهرانی، علی‌اصغر، نگاهی کوتاه به صنعت نفت، چاپخانه رشدیه، 1371؛ عباسی شهنی، دانش، تاریخ مسجدسلیمان، تهران، هیرمند، 1374؛ عِلم، مصطفی، نفت قدرت و اصول: ملی شدن صنعت نفت و پیامدهای آن، ترجمه غلامحسین صالحیار، انتشارات اطلاعات، تهران، 1392؛ فاتح، مصطفی، پنجاه سال نفت ایران، انتشارات شرکت سهامی چهر، تهران، 1335؛ قربان‌پور دشتکی، خدابخش، انگلیس و بختیاری، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر، تهران، 1390؛ گارثویت، جن. راف، تاریخ سیاسی اجتماعی بختیاری، ترجمه مهراب امیری، آنزان، تهران، 1373؛ مرکز اسناد صنعت نفت، آرشیو مسجدسلیمان، گزارش‌های حفاری چاه شماره 1، سند برگ 20؛ مرکز اسناد صنعت نفت، آرشیو پالایشگاه آبادان، اسناد پرسنلی کارمندی؛ موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت: از قرارداد دارسی تا سقوط رضاشاه، نشر کارنامه، تهران، 1392؛ نفت چیا سرخ کرمانشاه، به کوشش منصوره اتحادیه، اسماعیل شمس و سعید روحی، نشر تاریخ ایران، تهران، 1394؛ وزیری، شاهرخ، نفت و قدرت در ایران (از قنات تا لوله نفت)، ترجمه مرتضی ثاقب فر، مؤسسه انتشاراتی عطائی، تهران، 1380؛ ویلسون، آرنولد، یادداشت‌های روزانه یک افسر دیپلمات در جنوب غرب ایران، مترجم: فریور جوانبخت موثق، تهران، پیام امروز، 1396؛ همایون‌فر، ابراهیم، نفت در دنیا - ایران اقتصادی، سیاسی، بی نا، 1324؛ یاوری، منوچهر، شهر من مسجدسلیمان، نشر اکنون، تهران، 1387؛ یعقوبی نژاد، علی، رئیس نفت، یادواره کتاب، 1373؛ Annales Des Mines: Memoires,1892,De MORGAN.PP227-238

منبع:مرکز اسناد و موزه‌های صنعت نفت

معرفی رسانه

رسانه گردشگری و فرهنگی خوزستان


با مجوز رسمی نشر دیجیتال برخط
مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور

شماره مجوز: ۵۰/۲۲۹۰۶

شماره ثبت: ۱۰۱۸۷

کد شامد: ۱۲-۰-۶۵-۲۹۳۹۸۶-۱-۱

رسانه  تخصصی گردشگری و فرهنگی استان خوزستان
منتخب مرحله اول  جشنواره دزفول گرام ۹۷

برگزیده  و رتبه دوم در یازدهمین جشنواره ملی
رسانه های  دیجیتال کشور  سال ۹۸

برگزیده پویش زندگی از نو سال ۹۹

گروه رسانه ای گردشگری وفرهنگی خوزستان
رسانه ای برای  معرفی وشناخت جاذبه های.باستانی.تاریخی
طبیعی.مذهبی استان خوزستان

معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام

منتخب گزارشهای تصویری  و رویدادهای  خبری حوزه گردشگری و فرهنگی کشور و استان خوزستان از منابع معتبر خبرگزاریها استانی و کشوری

برگزاری همایش ها..کارگاه های آموزشی..نمایشگاه هاو جشنواره های درون استانی و برون استانی بامحوریت معرفی جاذبه های گردشگری و معرفی اقوام و فرهنگ ملی و محلی و آداب و رسوم اقوام خوزستان

مشاوره وراهنمایی به علاقه مندان و دانشجویان درحوزه گردشگری و فرهنگی

اراِیه کلیه خدمات گردشگری در استان خوزستان
برگزاری انواع تورهای گردشگری در سطح استان خوزستان

ارتباط با ما:
۰۹۱۶۶۰۶۲۱۱۳
۰۹۳۰۲۳۱۸۷۴۶
پیوندهاوشبکه های اجتماعی
logo-samandehi ................... ................. شعار سال ۱۴۰۳  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=  height=

آمارگیر وبلاگ